ایده باز
– مهندس خیلی خوب کاری کردی اومدی. دلم برات یه ذره شده بود. + منم همین طور. اصلا تا صدات رو پشت تلفن شنیدم تمام خاطرات مدرسه اومد جلوی چشمم. عجب روزهایی بود. – یادته مهندس. یادته چه آتیشهایی میسوزوندیم. تو خیلی دلقک بودی ها. هنوز هم بلدی ادای معلمها رو دربیاری. اون دبیر عربیه […]