اهلیزده
امروز 8 ساله شدم و پدرم بهترین هدیه عمرم را به من داد. همان چیزی که مدتهاست قولش را داده. یک سگ سفید کوچولو. البته به قول بابا فعلاً کوچولو، چون بزودی بزرگ خواهد شد. اندازه یک سگ واقعی. خیلی ناز است. دلم میخواهد بغلش کنم و شبها او را پیش خودم بخوابانم، ولی بابا […]
افسانه کبریا
مدتی است عرش کبریایی رونق سابق را ندارد. فرشتهها کاری جز ثبت و ضبط اعمال انسانها ندارند و گزارشها همیشه بدون اینکه خوانده شوند، مستقیم به بایگانی میروند. انگار دیگر برای هیچ کس مهم نیست در زمین چه اتفاقی میافتد و این باعث نارضایتی همه فرشتگان شده است. هیچ کدام مثل قدیم از کارشان احساس […]