سفر به گیلان – بخش دوم – غرب

شاید به نظرتان عجیب باشد که چرا این سفرنامه به دو بخش شرق و غرب گیلان تقسیم شده. من هم پیش از این درک چندانی از این تفاوت نداشتم. حتی تا اواسط سفر هم با وجود اینکه از خودشان چیزهایی درباره تمایز شرق و غرب می‌شنیدم ولی درست متوجه آن نشده بودم تا این که از فومن به ماسال رسیدم. این دو شهر تنها 15 کیلومتر از هم فاصله دارند ولی از نظر فرهنگی انگار دو کشور جدا هستند. الان که این را می‌نویسم فکر می‌کنم شاید دارم اغراق می‌کنم ولی وقتی لحظه ورودم به ماسال را در ذهنم مجسم می‌کنم به خاطرم می‌آید که واقعا احساس عبور از مرز یک کشور را داشتم. چه از نظر زبان، چه منش، چه خوراک، چه سبک زندگی و … قوم تالش و گیلکی‌ با هم متمایزند. از نظر جغرافیایی هم خطه تالش کوهستانی‌تر است و هوای سردتری دارد. متاسفانه زمان اندکی را در میان این قوم بودم و در نتیجه حرف زیاد برای گفتن هنوز ندارم. آنچه می‌دانم این است که تالشی‌ها اقوامی بسیار قدیمی هستند که پیش‌تر و تا به امروز، عشایر و کوچ‌رو بودند و طبیعتا شغل بیشترشان هم دامداری است و در نتیجه غذای غالب آنها گوشت است. برعکس گیلکان که همان طور که در بخش قبل اشاره شد اغلب گیاه‌خوارند. آب و هوای کوهستانی و سرد این مناطق، روحیات خاصی را در اهالی پرورش می‌دهد که از نظر فرهنگی، آنها را تا حدی شبیه به اقوام سایر مناطق کوهستانی ایران مثل کردستان و آذربایجان و لرستان می‌کند.
آنچه بیش از همه تعجب من را برانگیخته تمایز فرهنگی میان این دو قوم است. چون این دو به فاصله بسیار نزدیکی از هم قرار دارند و به دلیل نزدیکی روستاها و شهرهای شمالی، کاملا از نظر جغرافیایی درهم اختلاط پیدا کرده‌اند ولی از نظر فرهنگی هر یک استقلال خود را کاملا حفظ کرده، به گونه‌ای که از دید یک فرد بیرونی، این تمایز کاملا به چشم می‌آید.
شاید چنین تفاوت‌هایی ریشه در زبان دارد. وجود زبانی مستقل در یک قوم، مانند یک نشانه یا پرچم، آن قوم را به خود و دیگران می‌شناساند و به آن هویتی مستقل می‌بخشد. البته سایر عناصر فرهنگ شفاهی چون غذا، پوشش، آداب و رسوم و … نیز، چنین کارکردی را هر چند ضعیف‌تر، دارند. در مورد قوم تالش زبان تالشی چنین جایگاهی دارد. این زبان که گویا ریشه در زبان‌های باستانی ما دارد، به این قوم قدمت و اعتبار خاصی بخشیده.
شغل آنها یعنی دامپروری هم تفاوت زیادی را با کشاورزان گیلک بوجود می‌آورد و شاید حتی آنها را تا حدی شبیه به همسایگان آذریشان بکند. البته که رشته کوهی چون البرز غربی، از اختلاط زیادشان با ترک‌ها هم جلوگیری کرده و باعث شده تالش واقعا متمایز و مستقل باشد و تا به امروز هم فرهنگ کهن خود را کم و بیش حفظ کند.
اگر بخواهم از ماسال کمی بیشتر بگویم، نکته حائز اهمیت و جالب توجهش، کوهپایه‌ای بودن آن است. طوری که از داخل شهر، فاصله نزدیکی با کوه‌های همیشه سرسبز داریم و همین نکته وسوسه انگیز، طمع ویلا سازی در دامنه کوه را در سرمایه‌داران برانگیخته و نابودی جنگل را رقم زده. وقتی با دقت بیشتری به کوه‌ها نگاه می‌کنی، فضای خالی بسیاری را در میان درختان تشخیص می‌دهی که هر کدام زنگ خطری است برای نابودی کامل جنگل. با این روند بعید می‌دانم تا بیست سال دیگر سرسبزی بر روی این دامنه باقی مانده باشد.

Amir Hojati بودنی در مسیر شدن
وبسایت http://amirhojati.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا