دوستان ممنونم از همه شما. باور کنید من شایسته این همه تقدیر نیستم. باعث افتخار بنده است که توانستم کار کوچکی برای جامعهمان انجام دهم. هرکس دیگری هم جای من بود این فداکاری را انجام میداد تا جامعه قویتر و بهتری داشته باشیم. همه ما برای فرزندانمان و برای آینده، از هیچ کوششی دریغ نمیکنیم. بسیار خوشحالم که امروز من در این جایگاه قرار گرفتم. باور کنید هر روز خودم را در این مقام متصور بودم و برای رسیدن به این افتخار، لحظه شماری میکردم. خدا را شاکرم که بالاخره لطفش شامل حال من شد و توانستم شایستگیهایم را به نمایش بگذارم و به همه ثابت کنم که ما میتوانیم. کاری که بنده کردم بسیار ناچیز بود. قطعا وظایف بزرگتری در آینده در پیش رو داریم و ما باید بتوانیم قدرت بیشتری از خود نشان دهیم و مطمئن هستم که به زودی این رکورد خواهد شکست و افتخار دیگری کسب خواهد شد. من قول خواهم داد در این مسیر از هیچ تلاشی فروگذاری نکنم و این تقدیرها و ترفیعها، انگیزه تلاشهای من را ذرهای کم نخواهد کرد و برای کسب افتخارات بیشتر، همچنان خواهم کوشید.
میدانم که بسیاری از شما اکنون در دلتان آرزوی این را دارید که اینجا بودید و این جایزه نصیب شما میشد. کاملا این را درک میکنم. دریافت این جایزه، افتخار بزرگی است که من هم سالها آرزویش را داشتم ولی از روزی که فهمیدم فقط با صرف آرزو کردن و بدون تلاش نمیتوان به این مقام دست یافت، دست از رویاپردازی برداشتم و سراسر زندگیام به تمرین و ممارست در این راه سپری شد. من برای پیدا کردن بزرگترین دانه، سرزمینهای بسیاری را زیر پا گذاشتم. چیزی که میخواهم الان بگویم را مطمئنا باور نخواهید کرد. به خصوص جوانترها که متاسفانه به کار سخت عادت نکردهاند و همیشه همه چیز حاضر و آماده سر راهشان قرار گرفته. اما اکنون میخواهد راز مهمی را با شما درمیان بگذارم. امیدوارم این عرض بنده حمل بر خودستایی نشود. من برای اینکه بتوانم باری 10 برابر سنگینتر از خودم را از دهها متر آن طرفتر به اینجا بیاورم، هر روز 10 ساعت ورزش سنگین و سخت انجام میدادم. کاری که بسیاری از شما از آن شانه خالی میکنید و از سختیها و دردهایش گریزانید. اما دوستان باید به شما بگویم بدست آوردن این مقام و جایگاه، با تنآسایی و تنبلی بدست نخواهد آمد. باید با تمام وجود آن را بخواهید و سپس همه توانتان را در پای آن بگذارید. چه شبها که نخوابیدم. چه سختیها که متحمل نشدم. خداوند شاهد تمام فداکارهای من بوده و هست. البته که منتی نیست و هر کاری کردم وظیفهای بوده که در قبال جامعهام انجام دادم. مطمئن هستم اگر شما هم در جایگاه من بودید و قلبتان برای همنوعانتان میتپید همین کارها را میکردید. البته که شاید به این دستاوردها نمیرسیدید اما قطعا تلاشتان را میکردید. به هر حال این توفیق بنده حاصل تلاش خودم و لطف و عنایتی است که پروردگار در حقم کرده. من بنده کوچکی هستم که خدا به او نظر کرد و آن دانه را سر راهش قرار داد تا من آن کسی باشم که به چنین مقامی میرسد. البته که خدا میدانست من شایستگی و لیاقت این جایگاه را دارم. او از توان هر کدام از بندگانش آگاه است و بر دوش هرکس به قدر وسعش بار میگذارد. من خودم را برای چنین روزی قوی نگه داشتهام. من همیشه منتظر فرصتی بودم تا شایستگیهایم را به همه ثابت کنم و خوشحالم که بالاخره آن روز رسید. امروز همه میدانید که راهمان از این به بعد سختتر خواهد بود و نگاه همه به ماست. باید همچنان بکوشیم و رکوردهای جدیدی ثبت کنیم. از ما انتظار بیشتری میرود و دیگر کسی بارهای کوچک و کمارزش را نمیپذیرد. اما دوستان بیایید واقعبین باشیم. ما هر چه داریم از لطف خداست و بدست آوردن چنین غذایی، بدون عنایت او مقدر نبود. پس نباید مغرور شویم و انتظار بیشتری از آنچه در توانمان هست از خود و دیگران داشته باشیم. اگر خداوند صلاح بداند حتما باز هم چنین دانههای بزرگی نصیبمان خواهد شد و گرنه باید به هر آنچه پیش از این بدست میآوردیم قناعت کنیم.
بیش از این دیگر نمیخواهم وقت باارزشتان را بگیرم. همه میدانیم که هنوز خیلی کار داریم و تا شروع فصل زمستان باید غذای بیشتری جمع کنیم. پس فرصت زیادی برای این جشنها و خوشگذرانیها نداریم. از امروز مثل همیشه همه با هم و در کنار هم هستیم تا از سرزمینمان محافظت کنیم و جامعه بزرگتر و شادتری بسازیم. مطمئن باشیم من هم مثل قبل همچنان در کنارتان هستم و این مقام و جایگاه، بین ما فاصلهای نخواهد انداخت. هر چند به واسطه این مسئولیت جدید، وظایف دیگری به من محول خواهد شد و شاید دیگر کمتر این فرصت به من دست بدهد که در کنار هم به جستوجوی دانه برویم ولی بدانید که هنوز دلم با شماست و برایتان آرزوی موفقیت خواهم کرد. لاجرم باید در لانه بمانم و به برخی امور اینجا رسیدگی کنم که البته به همان اندازه مهم و طاقتفرساست. به هر حال مهم نیست کجا باشم. هدف خدمت به جامعه است، در هر کسوتی که باشد.
در آخر باز هم میخواهم تاکید کنم که رویاهای خود را فراموش نکنید و برای بدست آوردندنشان با تمام وجود بکوشید و مطمئن باشید که روزی بدستشان خواهید آورد و مثل من به جایگاهی که شایستهاش هستید خواهید رسید.
اینجایی؟ همه جا رو دنبالت گشتم. هنوز داری با این مورچهها بازی میکنی؟ برو کنار بذار منم ببینم. دوست دارم گاهی تماشاشون بکنم. ولی تو همهاش اذیتشون میکنی. نکن! چه کارش داری؟ چرا دونهاش رو از تو دهنش کشیدی؟ گناه داره خب.
بیا این یکی رو ببین. همین طوری داره از لونه دور میشه. چقدر هم با عجله میره. انگار داره از زیر کار درمیره. بیا بریم دنبالش ببینیم کجا میره.
حوصلهام سر رفت. همهاش داره دور خودش میچرخه. یا سر کارمون گذاشته یا که واقعا داره کاری میکنه که ما سردرنمیاریم. بذار یه تیکه شکلات تو جیبم دارم، بذاریمش اینجا ببینیم چی کار میکنه؟ وای ببین بلندش کرد ولی انصافا براش سنگینه. ولی داره به زور میکشدش سمت لونهاش. فکر کنم بیخیالش شد. شاید هم میخواد بره کمک بیاره. نه دوباره برگشت. چی کار میکنی؟ ولش کن. شکلات خودمه دوست دارم بدمش به این مورچه. اونو بده به من.
ببین داره برمیگرده. الان پیش خودش داره چی فکر میکنه. بده بذارمش سر راهش نزدیک به لونه. این جوری راحتتر میتونه ببرش. ببین دوباره گرفتش. عمرا بتونه یک سانتیمتر هم جابجاش کنه. خب دیگه بالاخره بقیه هم اومدن کمکش. جالبه، با اومدن اونا دیگه ولش کرد و جلوتر از بقیه رفت تو لونه. انگار میخواد راه رو باز کنه یا به بقیه خبر بده چه غذای بزرگی تو راهه.
خب دیگه بیا بریم سراغ بازیمون. من کلا یادم رفت واسه چی اومدم سراغت. میخواستم بگم بریم فوتبال. یک یار کم داشتیم. بدو بقیه منتظرمونن.