فال گوش – خواهرانه

گوش نمیدی اصلا. دارم بهت میگم اون عصبانی بود یه چیزی همین طوری گفت، ولی تو داری هی کشش میدی.

من کی گفتم تو مقصری؟

نه ببین.

گوش کن یه دقیقه.

نه خیر من اصلا همچین حرفی نزدم.

آره. اینو راست میگی. بهت حق میدم.

معلومه حق میدم.

منم همین رو میگم. اون اشتباه کرد و نباید این حرف رو تو جمع میزد. از اولش هم دارم همین رو بهت میگم. ولی…

نه اتفاقا ولی داره.

ولی تو داری زیادی بزرگش میکنی.

آره بزرگ هست ولی نه این قدری که تو فکر میکنی.

من با اونم صحبت کردم. دیشب تا صبح داشتیم حرف میزدیم.

نه حالا تو هم پررو نشو. همه اش که راجع به تو نبود ولی آره راجع به تو هم زیاد صحبت کردیم. میدونی؟ اونم قبول داره اشتباه کرده.

دروغم چیه؟ میگه قبول داره اشتباه کرده ولی آخرش همین حرف من رو میزنه.
میگه من استحقاق این برخورد رو نداشتم.

نه دیگه قبول کن.

میدونم تو هم عصبانی بودی ولی میتونستی کمی درکش کنی.

همون دیگه. نمیتونستی این حرف رو اون شب نگی؟

چه میدونم میذاشتی واسه یه وقت دیگه.

قبول کن وقت نشناسی برادر من. وقت نشناس. تو که میبینی اون چقدر عصبی و بهم ریخته است.

حالا دلیلش هر چی میخواد باشه. تو که میدونی اون الان اعصاب نداره نباید این حرف رو بهش میزدی.

بله تموم شد و رفت.

من درکت میکنم. باور کن میدونم چی بهت گذشته. باورت نمیشه ولی من تمام اون مدت نگرانت بودم. یعنی نگران هر دوتون بودم. آدمم دیگه میفهمم این چیزا رو.

بله مثل روز روشن بود. من چشمای تو رو ببینم تا تهش رو میخونم.

نه اون بهم نگفت.

منم بهش نگفته بودم. خودش میدونسته.

خب نخواسته بروت بیاره. میشناسیش دیگه. یه کم تخسه.

بد یا خوب بهر حال جفتتون عین همید!

من که میدونم تو از همون روز اول عاشق همین اخلاق گندش شدی.

بله و اینم میدونم از کی نگاه‌هاتون نسبت به هم فرق کرد؟

نه من، که همه دانشکده هم میدونستن؟

دیگه دیگه.

یادته؟ بطری بازی. پارک ملت. قیفی متری. بازم بگم؟

فقط خواستم بدونی اینجا همه حواسشون بهت هست.

باشه گیریم من چون دوست صمیمیشم. بقیه رو چی میگی؟

من چرا باید بهشون گفته باشم؟ مگه خرم.

باشه بابا تو خوبی. اصلا من گفتم. چه بحثیه که الان دارم با تو میکنم. حرف من چیز دیگه بود.

منم یادم رفت ولی دیگه مهم نیست. خلاصه زنگ زده بودم که فقط همین‌ها رو بهت بگم. بگم که هر دوتون اشتباه کردید و الان هم عین بچه‌های خوب بیاید روی هم رو ببوسید و تمومش کنید.

باشه الان نبوسید ولی خیلی هم کشش ندید.

گفتم که اون دختره مثل خودت تخسه. اگه بخوای بذاری به امیدش که تا وقتی موهاتون سفید بشه همین طوری قهر میمونید.

چون تو باز یه کم عاقل‌تر از اونی.

خب حالا دور برندار. گفتم یه کم.

چون می‌دونم بینمون هنوز یه حرمتی باقی مونده که بخاطرش حاضر نباشی روی من رو زمین بزنی.

مطمئنم داری دروغ میگی مثل سگ.

مطمئنم دیگه.

گفتم که من آدم شناسم. چشمات رو ببینم تا تهش رو می‌فهمم.

واسه تو حتی لازم نیست چشمات رو ببینم. از همون صدات هم معلومه.

چون روی شما اختصاصی کار کردم و مثل کف دست می‌شناسمت.

چطور نداره؟ وقتی پای صمیمی‌ترین دوستم وسط باشه نمی‌تونم ریسک کنم.

معلومه که مربوطه. من از باباش بیشتر نگرانشم.

بله تحقیقات وسیع!

دیگه چطوریش به شما مربوط نیست. ما هم آدمای خودمون رو داریم.

نه بابا اون بدبخت تحقیق دانشگاهش رو هم میده بیرون. بیاد واسه من تحقیق کنه!

آره، اگه به اون گفته بودم که کل دانشگاه رو پر می‌کرد!

تو چی کار داری؟ اصلا خودم شخصا تحقیق کردم.

بهم نمیاد؟ اومدم تو محله از تک تک همسایه‌هاتون آمار گرفتم.

بیشعور!

نه خیرم. اتفاقا همسایه‌های با فهم و کمالاتی دارین.

می‌خوام صد سال سیاه باور نکنی. به درک.

ایناش مهم نیست. مهم اینه که آمار ریز و درشتت رو دارم.

بلوف میزنی. اگه دست از پا خطا کرده بودی می‌فهمیدم.

اینم دروغه. تو از پس همین بر بیای خیلی زرنگی.

من چه کار قبلت دارم. الانت رو میدونم که پاکی.

اگه هدفت فقط دونسته که باید خدمتتون عرض کنم که بله از همه اشون خبر دارم.

واسه چی باید بهت ثابت کنم.

یعنی تو به حرفم اعتماد نداری؟

به درک!

باشه ولی فقط همین یک سوال رو جواب میدم و تمام. میم شیمی. حله؟

کف کردی ها؟

حالا که حال کردی اینم بگم که دیگه کف و خون قاطی کنی! اون باغچه تو کلاردشت!

نترس کسی نمیدونه.

نه نگفتم.

به اونم نگفتم. مگه دیوونه‌ام.

نگفتم چون می‌دونستم همه‌اش تموم شده و مال گذشته‌هاست.

اتفاقا من بیشتر از همه به فکر اون بودم که ناراحت نشه. چون می‌شناسیش که. نمیخواستم همین اول کار بهت بدبین بشه.

دیگه دوست مثل ما کم پیدا میشه. ولی کیه که قدر بدونه؟!

شوخی کردم بابا. اونم اگه بود همین کارها رو واسم می‌کرد. ما از دو تا خواهر بهم نزدیک‌تریم.

نه تو هنوز نشناختیش. یه کم بگذره میفهمی چه جواهریه.

باشه ولی پررو نشی ها.

آره تو هم پسر خوبی هستی. مطمئنم که بهم میاید.

الکی نمیگم. واقعا از یه جهاتی شبیه همید.

نه بابا بغض چیه. یهو آب دهنم پرید تو گلوم یه کم صدام گرفت.

خب دیگه من باید قطع کنم خیلی طولانی شد. الان شک می‌کنه. آها راستی نگفتم بهت که بهش نگفتم دارم با تو صحبت می‌کنم. سوتی ندی یهو.

آره حواست باشه. خب حالا کی شما رو با گل و شیرینی زیارت کنیم؟

باشه خسیس. فقط گل بگیر.

منت کشی کدومه. وظیفه‌اته.

پس این همه مدت یاسین می‌خوندم.

شوخی‌هات رو بذار برای بعد از آشتی کنون. جدی باش یه کم.

باشه این دفعه تو پا پیش بذار دفعه بعدی اگه باز از این اتفاقا افتاد، این بار اونو با گل و شیرینی می‌فرستم در خونه‌تون. راضی شدی؟

قول دادی هااا.

خب باشه قول بده.

آفرین پسر گل. کی میای؟

آره آخر هفته خوبه. با ماشین بیا که بعدش با هم برید یه وری.

نه این دفعه رو خودتون دوتا برید. من دفعه بعدی باهاتون میام.

نه تعارف نمیکنم. فکر میکنم بعد این اتفاقات با هم تنها باشید بهتره.

خب حالا خودت رو لوس نکن.

بسه دیگه. ببین، من باید برم. شبت خوش. دوباره تاکید نکنم. حواست هست؟

آره قربونت. مراقب خودت باش.

خداحافظ!

Amir Hojati بودنی در مسیر شدن
وبسایت http://amirhojati.ir

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برگشت به بالا